mona:only

متن مرتبط با «نامه یک دبستانی» در سایت mona:only نوشته شده است

کلینیک خدا

  • به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ............ ... خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده. زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد. آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند. به ارتوپد رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم. بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم، چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم. زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم خدای مهربانم برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد. به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم. هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم قبل از رفتم به محل کار یک قاشق آرامش بخورم هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم. زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم. امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند: رنگین کمانی به ازای هر طوفان لبخندی به ازای هر اشک دوستی فداکار به ازای هر مشکل نغمه ای شیرین به ازای هر آه و اجابتی نزدیک برای هر دعا ,عاشقانه های قلب شکسته,عاشقانه,خدا,کلینیک,کلنیک خدا,عاشقانه ای با خدا,عرافانه, ...ادامه مطلب

  • انشا یک دبستانی در مورد ازدواج (طنز)

  • هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند. در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود. در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است ! اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم. مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند! اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است. قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند.,عاشقانه های قلب شکسته,طنز,نامه یک دبستانی,ازدواج, ...ادامه مطلب

  • نامه عاشقانه4

  • عزيزم در تمام لحظات مبهم وسرد و دراوج ويراني دلم و در زير خروارها خروار خاك ياس به تو پناه آوردم وتو ويرانه قلبم را دوبار آباد ساختي و لحظات مبهم و سرد را پر از شور ونشاط و مرا كه به مرز نابودي رسيده بودم حيات دوباره بخشيد هر روز طلوع را مي نگرم اما طلوع خورشيد بي تو چه دلگير است و برايم لحظات غروب را تداعي ميكند دلم ميخواهد هر روز در كنارت باشم هر روز و لحظه زندگي ام و در هر طپش قلبم به ياد تو نگاهم را به نگاهت بدوزم ولي تو مثل من نبودي دوست نداشتي مرا ببيني مي گفتي چه سخت است هر بار كه تو را ميبينم دلتنگ تر ازقبل ميشوم آيا اين جواب قانع كننده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نمي دانم شايد چون خودت ميداني وصالمان خيالي بيش نيست نمي خواهي خود را وابسته كني نمي دانم براستي نميدانم بر سر عشق ما چه خواهد آمد ؟ آيا روزگار آن را در زير گامهاي خويش پايمال ميكند؟ يا نه آسمان عشق ما را به افلاك ميبرد؟ نميدانم به خدا نميدانم, ...ادامه مطلب

  • نامه عاشقانه3

  • مي خواهم باشم! براي چشمانت! كه ستاره شبهاي تاريك من است! براي شنيدن خنده هايت ، براي تصور آينده هاي هنوز نيامده! آينده هايي كه هرگز نخواهند آمد و فقط در تصور ما شيرين است! چه فرق مي كند؟ چه واقعي چه تصور! خنده هاي توست كه دلهره هاي هميشه ام را مي ربايد! مي ربايد و از همه حس ها آنچه به من برمي گرداني شادي و آرامش است…بخند! به خاطر كودكاني كه امشب در هر جايي از دنيا متولد شده اند. تو كه مي خندي ، زمين آبستن كودكاني از جنس لبخند مي شود! كودك كه باشي به خاطر كودكان كه بخندي به كودك بودنهاشان كه مي خندي زيبا مي شوي . بعد بشين در گوشه اي خلوت از تنهايي هايت شعرهايم را بخوان و باورم كن. مرا و عشقم را! آنوقت ايمان دارم كه از اين بيشتر شاعر مي شوي! كودكي اگر كه كرده باشي اگر كه چهار دست و پا در آفتاب روي خاكهاي حياط رفته باشي!!!!! و به ريش دنيا خنديده باشي! و رفته باشي ، به اينهمه قصاوت كه خنديده باشي آنوقت حتما شاعر مي شوي!كودكي اگر كه كرده باشي… مي خواهم بمانم ! ماندنم گران اگر كه تمام شود حتي! دارم كودكي هايم را به ياد مي آورم! تو كه مي خندي جهان به زيبايي لبخند حقيقي كودكيهايم مي شود… كودكي نكرده ام، سالهاست. حالا كه مي تواني ، حالا كه فقط تو مي تواني بخندانيم ، بخند كه دارم باز ميگردم به كودكي… به روزهاي خنده هاي واقعي ، به روزهاي مهربانيهاي بي مهابا، به آن روزهايي كه هنوز جدايي را نمي دانستم كه چيست… چه اهميت دارد كه كودكي كرده باشم يا نه، چه اهميت دارد؟ تو كه باشي تو كه مي خندي دوباره كودك مي شوم… . بخند…با من …براي من…همين! هنوز دوستت دارم و هنوز همين براي ادامه حياتم كفايت مي كند…,عاشقانه های قلب شکسته,نامه عاشقانه,عاشقانه,نامه به یار,نامه ای عاشقانه ...ادامه مطلب

  • نامه عاشقانه2

  • میدونی عزیز دلم وقتی نیستی دلم خیلی برات تنگ میشه دلم میخواد همیشه پیش تو باشم با تو باشم.دلم میخوام عطر تن تو رو همیشه احساس کنم.همیشه میبینمت توی خوابم توی بیداری وقتی میرم بیرون وقتی توی کلاسم که صدام میکنی بر میگردم ولی تو نیستی.میدونم یه روزی من رو فراموش میکنی ولی عیب نداره من که تو رو فراموش نمیکنم هیچ وقت مهربونیهات رو همه چیزهای خوبی که تو داری و دیگران ندارن.تمام حرفهای قشنگت رو اون صدای ارامش بخشت رو.صدای که باعث میشه همه خسنگیهام از یادم بره صدای که باعث میشه من یادم بره چقدر ازش دورم و نمیتونم عطر تنش رو احساس کنم.دلم میخواد فقط برای یه بار فقط یک بار بتونم عطر تنت رو احساس کنم فقط یک بار دستهام گرمی دستهات رو احساس کنه و اون وقتهکه دیگه چیزی از خدا نمیخوام.,عاشقانه های قلب شکسته,نامه عاشقانه,عاشقانه,نامه به یار,نامه ای عاشقانه ...ادامه مطلب

  • نامه عاشقانه1

  • مينويسم براي تو براي خود خود تو .توي كه بعضي وقتا يادت ميره كسي هست كه منتظرته كسي هست كه به وجودت احتياج داره كسي كه نفسش به نفس تو بسته است. اوني كه با شنيدن صدات جون تازه ميگيره و دوباره زنده ميشه . ايا اين نامه ام را خواهي خواند يا نه؟ نميدانم ولي فقط ميدانم تمام اينها براي وجود نازنين توست توي كه حتي نميتواني فكرش را هم بكني تا چه اندازه دوستت دارم. تو را دوست دارم بيشتر از خودم و كمتز از خداي خودم اگه كفر نباشيد خواهم گفت شايد به حد پرستش دوستت دارم اي بهترينم .,عاشقانه های قلب شکسته,نامه عاشقانه,عاشقانه,نامه به یار,نامه ای عاشقانه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها